قالب وردپرس افزونه وردپرس
اختلال دلبستگی واکنشی
اختلال دلبستگی واکنشی

اختلال دلبستگی واکنشی

اختلال دلبستگی واکنشی

اختلال دلبستگی واکنشی Reactive Attachment Disorder در شیرخوارگی و اوایل کودکی با الگوی رفتارهای دلبستگی مختل و از نظر رشدی نامتناسب مشخص می شود که در آن کودک ندرتا یا در حد ناچیزی برای تسلی، حمایت، حفاظت و تأمین غذا، ترجیحا به فرد مورد دلبستگی به خصوصی رجوع می کند. ویژگی اصلی، فقدان یا رشد شدیدا ناکافی دلبستگی بین کودک و مراقب بزرگسال مربوط به اوست.

به نظر می رسد کودکان مبتلا به اختلال دلبستگی واکنشی، توانایی شکل دهی دلبستگی انتخابی را دارند. با این وجود به دلیل محدود بودن فرصت ها طی رشد اولیه قادر به نشان دادن تظاهرات رفتاری دلبستگی انتخابی نیستند. از این رو در مواقع ناراحتی، تلاش ثابت برای کسب آسایش، حمایت، امنیت یا حفاظت توسط مراقب خود به عمل نمی آورند. از این گذشته کودکان مبتلا به این اختلال در چنین مواقعی واکنش چندانی به کوشش های مراقبین برای آرامش دادن به آنها، نشان نمی دهند.

ار این رو این اختلال همراه با فقدان آرامش طلبی و واکنش به رفتارهای آرامش دهنده در حد مورد انتظار، است. بدین لحاظ در کودکان مبتلا به اختلال دلبستگی واکنشی، در طی ارتباطات معمول با مراقبین، تظاهرات هیجانی مثبت وجود ندارد یا کاهش نشان می دهد. علاوه بر آن، توانایی تنظیم هیجانات هم مختل است و حملاتی از هیجانات منفی از قبیل ترس، غمگینی یا تحریک پذیری غیرقابل توضیح هم مشاهده می گردد.

تشخیص اختلال دلبستگی واکنشی در کودکانی که از نظر مرحله رشد هنوز قادر به شکل دهی دلبستگی انتخابی نیستند نباید مطرح شود. به همین دلیل سن رشدی کودک باید حداقل ۹ ماه باشد.

ملاکهای تشخیصی

برای تشخیص اختلال دلبستگی واکنشی بایستی ۷ ملاک زیر در نظر گرفته شود:

A: یک الگوی پایدار رفتار مهارشده، با کناره جویی هیجانی در مقابل مراقبین بزرگسال که با هر دو مورد زیر مشخص می شود:

۱- کودک در مواقع ناراحتی به ندرت یا در حد خیلی کم به دنبال تسلی می گردد.

۲- کودک در مواقع ناراحتی به ندرت یا در حد خیلی کم به دلداری و تسلی واکنش نشان می دهد.

B: اختلال پایدار اجتماعی و هیجانی که حداقل با یکی از موارد زیر مشخص می شود:

۱- حداقل واکنش اجتماعی و هیجانی نسبت به دیگران

۲- محدودیت در عواطف مثبت

۳- دوره هایی از تحریک پذیری، غمگینی یا ترس شدید که حتی در روابط غیرتهدیدگر با مراقبین بزرگسال هم خود را نشان می دهد.

C: کودک الگویی از مراقبت به شدت ناکافی را تجربه کرده است که حداقل با یکی از موارد زیر مشخص است:

۱- غفلت یا محرومیت اجتماعی به شکل فقدان مستمر برخورداری از نیازهای اساسی برای آسایش، انگیزش و تحریک و محبت از سوی مراقبیت بزرگسال.

۲- تغییرات مکرر مراقب اولیه که فرصت شکل گیری دلبستگی پایدار را محدود می کند.

۳- پرورش در محیط هایی غیرعادی که فرصت برای شکل گیری دلبستگی های انتخابی شدیدا محدود است (مثل مؤسساتی که نسبت تعداد کودک به مراقب خیلی بالاست).

D: نوع مراقبت مذکور در ملاک C، مسؤول رفتار مختل ملاک A فرض شود (یعنی اختلالات ملاک A به دنبال فقدان مراقبت کافی مندرج در ملاک C شروع شده باشد).

E: ملاک های اختلال طیف اوتیسم (درخودماندگی) وجود نداشته باشد.

F: اختلال زیر سن ۵ سالگی مشهود باشد.

G: سن رشدی کودک حداقل ۹ ماه باشد.

تشخیص افتراقی

اختلال طیف اوتیسم (درخودماندگی)، کم توانی ذهنی (اختلال رشدی هوش)، اختلالات افسردگی.

منبع: راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی ویرایش پنجم DSM-5، انجمن روان پزشکی آمریکا ۲۰۱۳، ترجمه دکتر فرزین رضاعی و دیگران، انتشارات ارجمند

 

   این مطلب را به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *